جدول جو
جدول جو

معنی خورده خوان - جستجوی لغت در جدول جو

خورده خوان(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ خوا / خا)
باقیماندۀ سفره. باقیماندۀ غذا. ته سفره. ته مانده، سفره و خوان کوچک. (ناظم الاطباء). خوان خرد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَرْدْ / خُرْدْ خوا / خا)
مائده. طبق طعام. (ناظم الاطباء). خوان طعام. (آنندراج) :
که سالار خوان خوردخوان آورد
خورشهای خوش در میان آورد.
نظامی (از آنندراج).
، خوان خرد. خوان محقر و کوچک
لغت نامه دهخدا
((~. خا))
آن که با استفاده از تصاویر و شمایل و با اشاره به آن ها به نقل داستان های حماسی یا دینی می پردازد
فرهنگ فارسی معین